جدول جو
جدول جو

معنی رفوزه شدن - جستجوی لغت در جدول جو

رفوزه شدن
(تَ کَ دَ)
رد شدن. (در امتحان). پذیرفته نشدن. مقابل قبول شدن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به رفوزه و رفوزه کردن شود
لغت نامه دهخدا
رفوزه شدن
زه زدن واخوردن رد شدن (در امتحان) پذیرفته نشدن (در امتحان) مقابل قبول شدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تِ شِ کَ دَ)
رد کردن ’در امتحان’. نپذیرفتن در امتحان. مقابل قبول کردن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به رفوزه و رفوزه شدن شود
لغت نامه دهخدا
(تَشْ کَ دَ)
انزال گشتن. (یادداشت مرحوم دهخدا). در آرمیدگی بکمال خوشی رسیدن. (یادداشت مرحوم دهخدا). ربوخه رسیدن باشد بغایت اشتها در نزدیکی، و گویند: ربوخه شد. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
نهی دست بر کون من می شوی
ربوخه تو ای هم شر و هم عروس
بلی چون ربوخه شود ماکیان
بسی زد بمنقار کون خروس.
دهقان علی شطرنجی.
گرچه بدم مرد زیر میره در آن حال
همچو زن غر شدم ربوخه و رعنا.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ)
نصیب شدن. قسمت شدن: زکوه مال بده تا سلامتی دنیا و عقبی را بیابی و تو را بهشت روزی شود. (قصص الانبیاء).
وصل تو روزی نشد و روز شد
سود نه و مایه زیان خوشتر است.
انوری.
شد حظ عمر حاصل گر زانکه با تو ما را
هرگز بعمر روزی، روزی شود وصالی.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(مَ نِ گَ تَ / تِ)
مفطر. مبطل روزه
لغت نامه دهخدا
(تَ / تُو بَ / بِ شُ دَ)
دمیدن صبح. روشن شدن صبحگاه:
می نپنداشتم که روز شود
تا بدیدم سحر که پایان داشت.
سعدی.
سخت بذوق میدهد باد ز بوستان نشان
صبح دمید و روز شد خیز و چراغ وانشان.
سعدی.
نمیدانم آن شب که چون روز شد
کسی بازداند که باهوش بود.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از ربوخه شدن
تصویر ربوخه شدن
انزال گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفوزه کردن
تصویر رفوزه کردن
رد کردن (در امتحان) پذیرفته نشدن مقابل قبول کردن
فرهنگ لغت هوشیار